اگر شما هم یک مهندس یا معمار شبکه هستید، این مقاله را بخوانید!
در صورتی که درک بهتری از انواع گوناگون شبکههای در دسترس پیدا کنید، میتوانید با استفادهی استراتژیک و راهبردی از فناوریهای صحیح، امنیت کلی و سرعت زیرساخت شبکه خود را تا حد زیادی افزایش دهید. در این مقاله تصمیم گیری صحیح بین شبکه لایه سه و شبکه لایه دو مورد بررسی قرار گرفته است که میتواند تأثیر قابل توجهی بر عملکرد شما داشته باشد.
هر شبکه به طور کلی هفت لایه دارد که لایههای یک، دو و سه لایههای رسانهای هستند و لایههای چهار، پنج، شش و هفت لایههای میزبان هستند. لایه دو یک شبکه کنترل دسترسی به رسانه در سطح MAC و لایه سه، یک مسیریابی تقسیم شده روی شبکه اینترنت یا IP است. *پیش نیاز* توصیه میکنم برای اینکه درک بهتر و کاملتری از هفت لایهی مختلف شبکه پیدا کنید مقالهی آشنایی با مدل لایه OSI7 را مطالعه کنید. (خلاصه مختصری ذکر شود به این صورت: OSI مخفف کلمه Open systems interconnection است. این مدلی است که برای استانداردسازی عملکرد سیستمهای مخابراتی و محاسباتی در سراسر جهان استفاده میشود)
لایه سه در بالای لایه دو کار میکند
در مدل هفت لایه OSI، لایه سه در بالای لایه دو کار میکند که خود بالای لایهی یک قرار گرفته است. بیتها روی انواع رسانهها، کابلها، پورتها و غیره منتقل میشوند. فریمها (بسته) برای تعریف دادهها بین دو گره (دستگاه) در پیوند داده استفاده میشوند و هنگامی که بیش از دو گره وجود دارد، شبکه به آدرس مسیر و کنترل ترافیک کمک میکند.
زیر لایهی لایهی دو
لایه دو، پروتکل را برای ایجاد و خاتمه اتصال فیزیکی بین دو دستگاه تعریف میکند. تحت IEEE 802، لایه دو را میتوان به دو زیر لایه تقسیم کرد:
MAC دستگاهها را برای دسترسی و انتقال رسانه تأیید میکند، در حالی که لایه پیوند منطقی (LLC) ابتدا پروتکلهای روی لایه شبکه را شناسایی میکند و سپس خطاها و همگامسازی فریم (بسته) را بررسی میکند.
جایی که لایه سه با آدرسهای IP کار میکند، لایه دو با آدرسهای MAC کار میکند. آدرسهای MAC شناسههای منحصر به فردی برای آداپتور شبکه موجود در هر دستگاه هستند. از آنجا که آدرسهای IP لایه از انتزاعی بالاتر از آدرسهای MAC هستند، در نتیجه کندتر هستند